skip to main
|
skip to sidebar
IranDoost1962
Email:irandoost1962@gmail.com
Mittwoch, 10. Februar 2010
برای دیدن تو به انتظار نشستم
ستاره ها شکستن برات بیدار نشستن
تا اسمون هفتم برات گلایه دارم
از رفتن تو با اون ازت شکایت دارم
اهای اهای دیونه خونم شده ویرونه
تو رفتی اما بازم چشام به در می مونه
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen
Neuerer Post
Älterer Post
Startseite
Abonnieren
Kommentare zum Post (Atom)
Followers
Blog-Archiv
►
2011
(22)
►
September
(22)
▼
2010
(54)
►
Oktober
(2)
►
August
(3)
►
Mai
(5)
►
März
(25)
▼
Februar
(16)
من همچنان به ياد تو هستم، غريب وار...ای ابر نيمه س...
مي نويسم اسم خود را رويِ ديوان سكوترويِ ديــوان غز...
با « نه» شنيدن از توكه من كم نمي شوم!مجنون نمـــاي...
ديگر بهار هم سـر حالم نمي كندچيزي شبـيه گريه زلالم...
دلــم برای سرودن، بهانــه کم داردو دفتــــرم غزلِ ...
تازگيها آفتاب از خود جوابش كرده استهمنشين سايه هاي...
در نوبتي دوباره دلت را مـرور كن !از غم به هر بهانه...
مي خواستم عزيز تو باشم خدا نخواستهمراه و همگريز تو...
بيا به خاطر ايمانمان به شك، باشيمو از اهالي اين در...
بين اين مردمِ سـردرگمِ سرماخوردهدلم از سردي رفتار ...
زندگی ، بی تا بیست، در رسیدن به فراوانی عشقو سر...
برای دیدن تو به انتظار نشستمستاره ها شکستن برات بی...
بوي عشقشب، همه دروازههايش باز بودآسمان چون پرنيان...
یک روز صبح وقتی از خواب بر خواستماه خدا حافظ زیبا...
می ترسم...می ترسم... از روزی که دستهای تو هم سرد ش...
اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یكی نیست، بگذار یكی ...
►
Januar
(3)
►
2009
(86)
►
Dezember
(6)
►
November
(18)
►
Oktober
(17)
►
September
(29)
►
August
(14)
►
März
(2)
Über mich
irandoost
Mein Profil vollständig anzeigen
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen