
گل مهتاب ميريزد به چشم روزنم امشب
در اين ظلمت كسي بيدار اگر باشد منم امشب
كسي چون من نمينوشد شراب ذوق تنهايي
فرشته ره نمييابد به بزم روشنم امشب
به بخت و طالع من آسمان يك شيشه دل دارد
به سنگ نوحه خود شيشهاش را بشكنم امشب
ز قيد خار و خس چون شعله خود را بازپس گيرم
دگر آتش به كاه خوشه جوزا زنم امشب
مرا ياد نگار روزگار تيره دل دارد
از اين سوز نهان چون شمع دائم روشنم امشب
چو مه در حسرت ديدار آن خورشيد كاهيدم
زباني نيستم هيهات تا هي ها زنم امشب


.jpg)












.jpg)



